Scroll Top

پوشاک بانوان در دوره ی قاجار

پوشاک نمايشگر آداب و  رسوم مردمان يک جامعه است و از طريق ويژگیهای موجود در خود، میتواند با انسانها ارتباط برقرار کند. به همین جهت برسی پوشش های گذشته ی کشورمان دارای اهمیت می باشد چرا که به دلیل ورود البسه های غربی در دوره ی قاجار بسیاری از لباس های سنتی ایرانیان کنار گذاشته میشود. اطلاعات زیادی از نحوه ی پوشش افراد یک جامعه میتوان به دست آورد برای مثال  نوع پوشش بانوان، نحوه حضور آنان در عرصه های فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی را نشان می دهد. وقوع تحولات  همه جانبه در اروپا در دوره قاجار و سفرهای ناصرالدين شاه به فرنگ و ارتباط ايران با غرب، آغازگر چالشهايی برای پوشاک بانوان قاجار شد. با اين توصیف اين سؤالات در ذهن ايجاد میشود که خصوصیات پوشاک بانوان به صورت لباس سنتی ايرانی، پیش از ارتباط با غرب و پس ازآن چگونه بوده است. آنچه به عنوان هدف در روند اين مقاله پیگیری میشود تطبیق و تحلیل نحوه پوشش بانوان قاجار با رويکرد به وضعیت سنت ايرانی، و ورود به تجدد غربی است و سرانجام روند اين تغییر بررسی و تحلیل میشود. برای دستیابی به اين منظور روش تحقیق به صورت کیفی (توصیفی – تحلیلی) و روش تجزيه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل محتوايی انتخاب شده است. منابع تحقیق از راه مطالعات در کتابخانه می باشد. نتايج حاصل از اين مقاله، بررسی لباس بانوان قاجار را در سه بخش سرپوش، تنپوش و پاپوش در دو محور اندرونی و بیرونی نشان میدهد. با شناخت و تحلیل پوشاک بانوان قاجاری، درک تحولات در لباسهای امروزی بر خواننده هموار میشود.

مقدمه

یکی از راه های شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدنی، تاریخ لباس و پوشاک است. به عبارت دیگر تاریخ پوشاک هر ملت و قومی بخشی از تاریخ تمدن آن محسوب می شود که از تحولات شکل فرم لباس در زمان های دور سخن می گوید. این تحولات با دیگر تحولات تاریخی، اجتماعی و معیشتی در ارتباط هستند که می توان نیازهای زیستی را به عنوان اولین محرک در شکل دادن به پوشش و تغییر و دگرگونی در ساختار آن دانست . هم چنین در اغلب فرهنگ ها، لباس نشانه ای برای تفکیك جنسیتی و تعیین مرتبت اجتماعی بوده که به مرور با توسعه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و شکل گیری عقاید دینی، شکل و سبك آن ارتقا یافته، طوری که به نظامی از نشانه ها در بستر یك نظام ارتباطی فرهنگی بدل گشته است. این ارزش ها ارزش هایی هستند که در حفظ و استمرار هویت جمعی جوامع نقش مهمی ایفا می کنند. ما با بررسی پوشاک زنان قاجار تلاش داریم با فرهنگ و رسومات آن دوره آشنا شویم.

 

پوشاک بانوان از ابتدای حکومت قاجار تا سلطنت فتحعلی شاه

لباس زنان تا حدی ساده بود و با لباس مردان چندان اختلافی نداشت. عموماً زنان پیراهن تنگی بر تن میکردند که پارچه‌ی آن اغلب از نخ و ابریشم بود و چاک پیراهن از جلو باز میشد و در زیر گلو به وسیله‌ی روبان یا دکمه‌ای محکم میشد.زنان آن دوران در مواقع احتیاج اغلب ارخالق آستین سنبوسه یا کلیجه‌ی آستین کوتاه که بلندی دامن آن بر حسب مقتضیات تغییر میکرد، روی پیراهن میپوشیدند.

زنان در آن زمان همانند مردان شلوار گشاد و بلندی به پا میکردند و روی آن دامن گشاد و نسبتاً بلندی می‌پوشیدند که طول آن تا وسط ساق پا میرسید و از این رو همیشه مقداری از شلوار و لبه‌ی آن پیدا بود. گاهی نیز دامن نپوشیده، دامن پیراهن را بلندتر میگرفتند تا نزدیک زانو یا کمی بالاتر از آن میرسید که البته دختران و زنان جوان بیشتر چنین لباسی را میپوشیدند.

شلوار زنان گشاد و از پارچه های راه راه بودکه به طور مورب دوخته میشد و لبه‌ی آن را از پارچه ای به رنگ دیگر انتخاب میکردند. زنان این دوره توری یا پارچه نازک و زیبایی را به طور آزاد بر روی سر انداخته و آن را با رشته‌ی مروارید یا نیم‌تاج و جقه و پیشانی بند و… مانند زنان هندی بر روی سر بند میکردند.

بستن بازو بندهای جواهر نشان نیز در آن دوره معمول بود و آن را از روی پیراهن یا ارخالق در قسمت فوقانی بازو می‌بستند که رشته‌های ابریشمی از زیر آنها آویزان و به هر رشته سکه‌ای از زر شوند. چادر سیاه یا بنفش یا نیلی تند بر سر میکردند و روی خود را نیز محکم با روبنده میگرفتند، کفش زنان این دوره نیز عبارت بود از نعلین یا ساغری نوک برگشته‌ای که فقط اندکی از سر انگشتان پا در داخل آن قرار می‌گرفت و بقیه در بیرون و آزاد بود و در مجموع میتوان گفت که کفشی ناراحت و برای تند راه رفتن غیر مناسب بود.

11
11

از سفر ناصرالدین شاه تا مشروطیت(از سال ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۴ هجری قمری) 

مسافرت ناصرالدین شاه به فرنگ و روسیه و دیدن بالرین ها که شلوار بافته ی چسبان و نازکی به پا میکردند و دامن های بسیار کوتاهی به اندازه یک وجب روی آن می پوشیدند شاه را بر آن داشت که زن های حرم سرای خود را به پوشیدن این نوع لباس تشویق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا شلیته های کوتاه بپوشند و سر و موی خود را نیز با روسری های سفید ساده بپوشانند. سلیقه ی شاه اندک و آرام از درون حرمسرا به بیرون سرایت کرد و  بسیاری از زنان و دختران خاص نیز به آن گرویدند.(نظری، ساره)

 لباس‌های زنان اروپایی در سفر ناصرالدین شاه به اروپا سخت توجه او را برانگیخت به گونه‌ای که در مراجعت از سفر دستور داد که زنان حرم به همان شکل لباس بپوشند و این نحوه لباس پوشیدن ابتدا میان شاهزاده خانم‌ها و زنان اعیان و سپس بین سایرین نیز معمول شد. به هر حال شرح لباس های اندرونی و بیرونی زنان در دوره مورد بحث بدین قرار است:

لباس اندرونی زنان

لباس اندرونی مشتمل بود بر:

پیراهن: پیراهن زنان در این دوره مانند سابق کوتاه و تنگ بود و آن را معمولاً از پارچه «گاز» یا «مل‌مل سفید» که زردوزی یا نقده دوزی می شد می دوختند این پیراهن آستین های بلندی داشت که تا مچ دست می‌رسید و با دکمه های ریزی باز و بسته می شد ضمن آنکه چاک سینه در مقایسه با دوره‌های قبل کمتر شده بود و شکل یقه نیز تغییر کرد و از یقه عربی استفاده می‌شد.(یاوری، حسین)

ارخالق: قبل از اینکه نیم تنه معمول شود زنان بر روی پیراهن آرخالق می‌پوشیدند ارخالق بلندی بود که تقریباً نصف بدن را می پوشاند و جلوی آن باز و رها بود و با اینکه دکمه داشت اما غالباً برای نمودار شدن پیراهن و گردنبند ها و سینه ریز ها آنها را نمی انداختند ارخالق دارای سر درست های مثلثی یا گلابی شکل بود که سمبوسه نامیده می‌شد و معمولا متن داخل سمبوسه را از پارچه ای پر قیمت تر از پارچه خود ارخالق انتخاب می‌کردند و اطراف آن را یراق دوزی و گلابتون دوزی کرده و به روی ساعد برمی گرداند و گاهی نیز آن را رها می ساختند که از آرنج به طور آزاد آویزان می شد در زمستان به روی ارخالق کلیجه پوشیده بود که جای پالتو بود و گاهی آستر و یقه‌ی آن را از پوستهای قیمتی می دوختند که بدن را از سرما نگه دارد. (یاوری، حسین)

تنبان: تنبان زنان در دوره مورد بحث معمولاً از جنس زری، مخمل، ترمه و تافته و تور نقده دوزی شده‌ی آستردار و برای دوختن آن پارچه‌ای کم و بیش به عرض سه وجب و به طولچهار زرع را آستر دوخته و از سمت بالا «لیفه» می‌گذاشتند و بند تنبان که یک نوار باریک و بلندی بود از میان لیفه میگذراندند و از وسط نیز دو قسمت یا دو لنگه آنرا به طور مثلثی شکل به هم متصل می‌ساختند  و چون آن را می‌پوشیدند آن بند را از جلو کشیده، کیس و چین های زیادی به تنبان می‌دادند و سپس آن را گره زده محکم میکردند که تنبان را نگه دارد. عرض تنبان زیاد نبود ولی بسیار گشاد و پرچین بود و برای اینکه چتری بایستد گاهی فنر‌هایی در زیر آن قرار می‌دادند و گاهی نیز زیر «تنبان های» آهار زده یا پنبه دوزی شده می پوشیدند که بعضاً تعداد این زیر تنبان‌ها به ده تا نیز می‌رسید بدین گونه بود که به تنبان دایره ای به شعاع نیم متر یا کمتر دور خانم‌ها تشکیل می‌داد.معمولا عرض تنبان در جوانها تا حدود زانو و حتی کمی بالاتر از آن بود.

شلیته: خانم ها از زیر تنبان، اضافه بر زیر تنبانهای پنبه دوزی و آهاردار یک دامن کوتاه پرچین دیگری به نام شلیته می پوشیدند که برخلاف تنبان وسط آن باز بود. جنس پارچه شلیته در خانم ها معمولا از چلوار سفید و گاهی نیز از مخمل‌های قوس و قزحی و پارچه های نرم بود ولی در طبقات پایین اکثراً شلیته را از چیت‌های گل دار و رنگی می‌دوختند. بر شلیته نیز چین هایی بر کمر و چین هایی بر دامن داده می‌شد تا زیباتر به نظر برسد لازم به توضیح است که در دوره بعد که پوشیدن تنبان منسوخ شد، شلیته‌ جای آن را گرفت که به طور عمده با شلوار مشکی پوشیده می شد. (یاوری، حسین)

شلوار: نخست خانم‌ها در اندرون تنها شلیته و تنبان به پا میکردند که در آن صورت قسمتی از ران و ساق پایشان عریان می‌ماند ولی مدتی بعد و در پی مسافرت یک تاجر فرانسوی به نام «پیلو» و همسرش به تهران شلوارهای کشی و بافته‌ی سفید که از تنگی به ساق می‌چسبید برای پوشانیدن بشره‌ی ران و ساق پا معمول شد که آن را «تنکه تنبان» می‌نامیدند.طول ساق‌های این شلوار بلند بود و تا روی پنجه پا می رسید و تنها در زمستان یا هنگام رفتن به میهمانی جوراب از روی آن می پوشیدند. زنان طبقه پایین جای این شلوار، شلوار مشکی مانند شلوار مردانه به پا می کردند که قسمتی از آن در زیر شلیته قرار می‌گرفت.

 جوراب: خانم ها در زمستان از جوراب سفید دستبافت با ساقه حاشیه مشکی استفاده می‌کردند و در فصول دیگر در خانه اغلب پابرهنه بودند. (یاوری، حسین)

کفش: قبل از ورود کفشهای دوخت خارج کفش زنان ایرانی همانند نعلین و چموش و کفش های راحتی نوک برگشته و ساغری به رنگ های قرمز، سبز و آبی بود ولی پس از آنکه در تهران چند مغازه اقدام به وارد کردن کفش های زنانه خارجی کردند کفشهای چرمی سیاه و براق کوچکی به نام «قونداره» در پای خانم های ثروتمند مشاهده شد و افزون بر این نوع کفش خانم های متمول گالش های نوک تیز زنانه را نیز برپا می‌کردند ولی خانمهای سایر طبقات و نیز زنان سایر شهرستان ها کماکان از همان کفش های بی‌پشت و پاشنه به نام ساغری استفاده می‌کردند. تا اینکه به تدریج کفش های روبسته و پاشنه دار مرسوم و متداول شد ضمن آنکه زنان در اندرون کفش های کوچک می پوشیدن که روی آنها از مخمل یا ماهوت بود و با دانه های ریز مروارید یا سرمه رودوزی می شد. (یاوری، حسین)

چارقد: در دوره مورد بحث استفاده از چارقد عمومیت یافت و چارقد عبارت بود از یک پارچه توری نازک و سبک مربع شکل که آن را دولا کرده و به شکل مثلث در می آورد و سپس آن را از وسط طوری بر روی سر می انداختند که طرف زاویه قائمه در پشت سر آنها در آخر کمر، و دو زاویه حاده در طرفین واقع می‌شد و سپس آن را در زیر گلو تنگ گرفته با سنجاق به هم وصل می کردند و با این روش دو گوشه آن در روی سینه تا آخر شکم به هم می رسید و روی سینه و شکم را تماماً می پوشاند و دو زاویه حاده یکی می‌شد.

کلاغی: بعضی از خانم ها از روی چارقد یک دستمال بزرگ ابریشمی یا جنس دیگر دور سر خود می بستند که موی پیشانی هم از زیر چارقد پیدا نباشد و این دستمال را کلاغی می نامند، چرا که رنگ سیاه را «پر کلاغی» می‌نامند که البته امروزه نیز این نوع پوشش در میان زنان لر و کرد مرسوم است.

 لازم به توضیح است که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه ارخالق و زیر جامعه کوتاه (تنبان) تا اندازه ای منسوخ شده و نیم تنه و چادر کمری جای آن را گرفت. نیم تنه که جای ارخالق (یایل) معمول شد دارای آستین های تنگی بود که به آنها آستین شمشیری می‌گفتند و تا اندازه ای بدون آرایش اضافی بوده ، یقه اش برگردان و عربی بود و مانند ارخالق برای پوشاندن بالاتنه به کار می‌رفت ، چادر کمری نیز پارچه ی نیم دایره و کوتاهی بود که از جنس پارچه نیم تنه انتخاب می‌شد که اگر به کمر می بستند تا پشت پا می رسید و به جای دامن های بلند ساق و تنبان کوتاه معمول شد. خانم ها معمولاً جنس نیم تنه و چادر کمری را از زری ،مخمل ،ترمه ی کشمیری و اطلس مادام انتخاب می‌کردند و چادر را با دکمه و مادگی یا سنجاق به کمر می‌بستند که شامل دامن های امروزی می شد . در مجموع باید گفت که نیم تنه و چادر کمری را باید حد فاصل بین لباس قدیم و لباس امروز زنان به شمار آورد.

 

لباس بیرونی زنان

هنگامی که زنان از خانه خارج می شدند بر روی لباس های اندرونی ، جامه های دیگری مانند چادر نماز، چادر ، چاقچور و روبنده می پوشیدند که جزئیات آن به شرح ذیل است:

چادر نماز: چادر نماز و چادر انواع و اقسام مختلف داشته و دارد که البته چادرنماز به طور عمده برای سر کردن در خانه بوده و هست و زنان در بیرون از خانه از چادر مشکی استفاده می کردند و می کنند . البته گاهی خانم های اعیان اطراف چادر مشکی خود را گلابتون دوزی و حاشیه ی نقره نما می دوختند.

چادر  (برای بیرون از خانه): در این دوره زنان در هنگام خروج از منزل چادری مربع شکل است که در زنان ثروتمند از جنس ابریشم، اطلس، مخمل و یا پنبه و در زنان فقیر از جنس کرباس بود می پوشیدند.

معمولا به رنگ بنفش و در ایام عزاداری به رنگ سیاه بود. زنان در زیر چادر معمولاً از چارقد استفاده می کردند زنان حرمسرا از آفتابگردانی به منظور پیشتر استفاده می کردند همچنین زنان از روی چارقد کلاغی می بستند

چاقچور: چاقچور شلوارک کف دار بلند و گشادی بود که بر روی شلیته و تنبان ها می پوشیدند و دارای لیفه و بند بود که در زیر شکم بسته می‌شد. چاقچور چون بسیار گشاد و چین دار بود همه تنبان ها در داخل آن به راحتی جا می‌گرفت . رنگ چاقچور را بنفش و آبی تند و سینه کفتری انتخاب می‌کردند و زنان سیده چاقچور سبز می‌پوشیدند.

 روبنده : زنان در بیرون از خانه برای حجاب صورت از روی چادر «روبنده» می‌انداختند و آن پارچه سفید و بلند و کم عرضی بود که در برابر چشم ها یک مشبکشش ضلعی مستطیل در عرض داشت که سوراخ های آن را با ابریشم با سلیقه خاصی می دوختند . زنان گاهی از «پیچه» یا «نقاب» نیز استفاده می کردند.

لازم به توضیح است که خانمها در دوره مورد بحث افزون بر آرایش صورت و مو از زیور آلات و تزئیناتی نیز بر حسب مورد و البته با توجه به تمکن مالی استفاده می‌کردند که از آن جمله می‌توان به استفاده از تاج و نیم تاج بر روی سر و نیز استفاده از مسکوکات طلا و تزیین بخشی از کلاه و پیشانی و گردن و …اشاره کرد.

لازم به ذکر است در اواخر دوره قاجار کت و دامن و لباس به شیوه فرنگی به ویژه در میان زنان طبقه مرفه افزایش یافت و خانواده‌های وابسته به دربار از این نوع پوشش استفاده می کردند و زنان روشنفکر نیز بدون حجاب در جمع ظاهر می شد.

البته لباس زنان روستایی در دوره قاجار به مراتب ساده‌تر و آزادتر بوده است. هدین درباره زنان روستایی که موفق به دیدن چهره‌شان شده بود می‌نویسد: ((آنها همه چیز هستند جز زیبا… حالات آنان خشن و رنگ و رویشان زشت و ناهنجار است. آنان نمی توانند زیبا باشند با این وصف پیر و پرچین و چروک به نظر می‌آید و اغلب جای سیاه رنگ آبله و سایر بیماری های زشت کننده در بدن آنها دیده می‌شود تمام سر و صورت به صورت بسته ای در لچک و شال های زشتی پیچیده شده است.

نتیجه گیری:

پوشاک بانوان قاجار به سه بخش سرپوش، تنپوش و پاپوش در دو محور پوشاک اندرونی و بیرونی قابل تقسیم است. سرپوش اندرونی بانوان از چارقد، چارقد قالبی و نیم تاج تشکیل میشد که کمابیش در هر سه مرحله مورداستفاده قرار میگرفت. سرپوش بیرونی شامل چارقد و روبنده بود. در دوره های بعد، نوعی روبنده به نام پیچه برای بانوانی که از پوشش سنتی دست نکشیده بودند رواج پیدا کرد. تنپوش اندرونی شامل پیراهن، ارخالق، چگین، کلیجه، شلیته، شلوار و چادرشب بود. اين سبک لباس در قالب سنت و در اوايل دوره استفاده میشد.

بعد از دستور ناصرالدينشاه مبنی بر تغییر پوشاک، لباس اندرونی به تنکه، تنبان و دامن چتری در دوره گذار و سپس به نیمتنه و چادر نماز در دوره تجدد تبديل شد. تنپوش بیرونی بانوان شامل چاقچور و چادر بود. تنها بانوان مسن و معتقد به حجاب سنتی از آن استفاده میکردند. در اين دوره اغلب بانوان به ويژه جوانان از کت و دامن و پیراهن به سبک غربی استفاده میکردند. پاپوش، در دوره البسه سنتی، گذار و تجدد، شامل جوراب، گیوه، گالش و نعلین بود. در دوره گذار و تجدد، کفشهايی به نام قونداره رواج پیدا کرد که جزء سوغات ناصرالدينشاه بود. لباس اندرونی سنتی بانوان قاجار در مرحله گذار دچار دگرگونی چشمگیری شد. هرچند اين دگرگونی بعد از چند سال برطرف گرديد؛ اما لباس سنتی اندرونی ديگر مورداستفاده مجدد قرار نگرفت و لباس بینابینی از اين دو شايع شد. هرچند خواهی نخواهی، امواج خروشان غربگرايی کشور ما را درمینورديد و نوع پوشش افراد را تحت تأثیر قرار میداد، اما خواسته ناصرالدينشاه در مورداستفاده از لباس بالرينهای غربی، مزيد بر علت شد. به مرور و در اواخر دوره قاجار، لباس اندرونی، بیشتر سمتوسوی غربی به خود گرفت. پوشاک بیرونی، در دوره تجدد، تغییراتی را در خود مشاهده کرد. ازآنجايیکه تفکر سنتی فضای اجتماعی جامعه ايرانی را دربر گرفته بود، در این دوره تغییر مشهودی در لباس بیرونی بانوان مشاهده نشد. برخورداری از دو لباس کاملا متمايز اندرونی و بیرونی برای بانوان در يک دوره زمانی، مبین عملکرد پر قدرت سنت است.

ازسويی ديگر،لباساندرونی صرفًا در اندرون منزل وفقط در حضور محارم پوشیده میشد و به اين ترتیب میتوان نتیجه گرفت، بانو در فضای اندرونی، محدود به همسر، فرزندان و خويشان درجه اول و خوبشاوندان میشد.

بر اساس شناخت و تحلیل تنپوش زنان قاجار، آنان بر اساس چارچوب موازين سنتی، چه در منزل و چه در اجتماع منفک و منفعل از مردان بودند. در نتیجه بعد اجتماعی و عقلانی آنان، آن طور که بايد، رشد و پرورش پیدا نکرد. به علت عدم حضور مفید و پررنگ زن در جامعه، احساس نیاز به پوشش

راحت و کاربردی در جامعه از بین میرفت.